کارائوکه، دفتر معماری اندیشی من
موقعیت: ایران، مشهد
معمار مسئول: حسین ابراهیمزاده
تیم طراحی: فاطمه پورثانی، آمنه اکبری
تیم اجرایی: آمنه اکبری، مهدی غلامی
فازدو: فاطمه پورثانی
گرافیک: سارا جهانگیری، مهرنوش حامدتابعی
طراح سازه: بهزاد نظامدوست
طراح تاسیسات الکتریکی و مکانیکی: میثم پورقوام
کارفرما: جناب آقای اکبری
مساحت زیربنا: ۳۶۰ مترمربع
عکس: استودیو دید
اتمام پروژه: ۱۴۰۳
در وهلهی اول، در طراحی این خانه بهدنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادین بودیم که چگونه میتوان به سراغ رویکردهای معماری دهههای گذشته (اختصاصاً در این پروژه معماری خانههای دهه پنجاه ایران) رفت و ضمن پرهیز از ارزشگذاریهای اشتباهِ مبتنی بر نوستالوژی که تنها به احساسهای مقطعی و زودگذر ختم میشود به راهحلی برای احیا و بکارگیری عناصری که بهدلیل گسترش تولید انبوه و یا دلایل مرتبط با اقتصاد و بازار منقضی شدهاند دست یافت. عناصری که تاثیر بسیاری بر مانایی، عملکرد درست و مقاومت در برابر فرسایش داشتهاند. مانند تفکیک مناسب فضاهای عملکردی از هم، جایگزینی مصالح غیرطبیعی و رزینی با مصالح فراموش شدهای مثل سیمانشسته که اجرای آن احتیاج به هنر استادکاران ماهر دارد و همچنین بهکارگیری مصالحِ با تایلهای کوچک که رفتار بهتری در برابر انقباض و انبساط دارند.
بعد از این مرحله، سراغ الزامهای برآمده از زمینه رفتیم. این خانه در محله نخریسی شهر مشهد واقع شده است که محلهای است اقتصادی و توسعه نیافته. بر اساس مختصات محله و مکان پروژه، برای ما واضح بود که با توجه به منظر شهری ناهمگون و نازیبا و همچنین عرض کم کوچه، حذف کردن دیدِ درون به بیرون و بستن حداکثریِ جدارهی نما میتواند به امنیت بیشتر و اغتشاش بصری کمتر درون بیانجامد. این تصمیم منجر به شکلگیری سه عنصر اصلیِ این خانه با محوریت تأمین نور و تهویه طبیعی مناسب، ایجاد منظر درونی و همچنین ساماندهی ارتباطات فضایی گردید. فصل مشترک این سه عنصر فعال نمودن کارکرد محور Z در خانه است که از کدهای ارتفاعی مختلف در خانه آغاز میشوند:
اول: تراس-اگزاست. برای آشپزخانه که پشت جدارهی نما واقع شده است و همچنین نهاخوریِ همجوارِ آن، تراسی دابل هایت در نظر گرفتیم و سازهای T شکل را در بالای آن قرار دادیم که نور از شیشهی بالا سرِ آن به پایین میریزد و تهویهی هوا مانند دودکش (مطابق فرم آن) صورت میپذیرد. همچنین برای انتخاب میزان نور محیط و بهرهوری از کوران، درب تاشویی در جدارهی بیرون آن تعبیه شد تا این تراس بتواند با عملکرد چند منظورهی خود کیفیت فضایی را ارتقا دهد.
دوم: تهی-نظرگاه. این تهیِ در میانهی بنا علاوه بر اینکه تکهای از جهان بیرون، آسمان، روشنایی و تماشای گذار را به درونِ خانه کشانده است در بر گیرندهی دو عنصر مهم در این خانه است. پلهی اصلی، که ارتباط فضاهای نشیمن، نهارخوری و آشپزخانه به اتاقهای خواب از طریق آن اتفاق میافتد و بازشوهایی موسوم به پنجرههای فضولی که در معماری دهه پنجاه رایج بودهاند و من ترجیح میدهم آنها را نظرگاه خطاب کنم. ویژگی اصلی این نظرگاهها این است که به واسطهی آنها اشرافی سایهوار از فضایی به فضایی دیگر برقرار میشود بی آنکه استقلال فضاها تحت تاثیر قرار بگیرد.
و سوم: دو حیاط. که یکی در ضلع جنوبی ملک واقع شده و دیگری تراس-حیاطی است در میانه طبقه دوم که نقش جایی برای نشستن بدون مشرفیت را ایفا میکند.