امان خانه ، دفتر معماری چارک
موقعیت: ایران، فارس، آباده، روستای نجفآباد سفلی
معمار مسئول: مجتبی کاظمی
تیم طراحی: زهرا عبداللهی
طراحی و معماری داخلی: مجتبی کاظمی، زهرا عبداللهی
کارفرما: مجتبی کاظمی
مجری: مجتبی کاظمی
گرافیست: صنمناز علامه
مساحت زمین: 600 مترمربع
عکس: محمدرضا شکیبایی
اتمام پروژه: 1398
ایدهی بازسازی امانخانه، خانهای ایرانی در روستای پدری، در دل قلعهای نسبتا متروک که داشت بهسرعت خالی از سکنه میشد، مدتها ذهنم را به خود مشغول کرده بود. خانهای 600 متری که در عمر 100 سالهاش فراز و نشیبهای بسیار دیده بود؛ از شکوه و رونق خانهی اربابی تا بنایی متروک که از روزهای خوشش تنها جوی آب جاری در وسط حیاط خانه برجا مانده بود تا رویای زندگی را برای دیوارهای خانههای متروکهی همسایه نجوا کند. 3 حیاط، دالان، 4 اتاق و یک مطبخ و مجموعهی آغل و کاهدان، عمده فضاهای خانه را تشکیل میدادند. خالی از سکنه بودن و عدم رسیدگی و مراقبت، بیشترین آسیب را در طی این سالها به بنا وارد کرده بود. در این میان فضاهای درون حیاط اول که کاربری طویله و آغل داشتند بیش از سایر قسمتهای خانه در معرض آسیب قرار گرفته بودند به طوریکه وقتی برای نخستین بار قدم در امانخانه گذاشتیم، نیمی از سقف کاهدان و فضای بالاخانه به طور کامل تخریب شده بود. در حیاط بزرگ مرکزی، ایوان رو به حیاط و در حیاط پشتی، بخشی از مطبخ هم آسیب جدی دیده بودند. طراحی جدید تلاشی بود جهت پیوند میان گذشته و اکنون، چرا که گمان است این رابطه نه یک رابطهی خطی که ترکیبی از آمد و شدها، اشارهها و ارجاعها است. از همین رو در طراحی جزئیات اجرایی حفظ نشانههای گذشته و پیوند آن با اکنون، پیروی از سادگی و پرهیز از تزئینات اضافی، اصول تخطیناپذیر ما در پروژهی امانخانه بود. سقف کاهدان مرمت شد و بالاخانه تبدیل به تراسی شد پشت به آفتاب برای روزهای گرم تابستان. با استفاده از تناسبات موجود، سقف ایوان و مطبخ بازسازی شد؛ مطبخ به آشپزخانه تبدیل شد و با اتصال آن به دو اتاق جبههی جنوبی، قابلیت کاربری آن افزایش یافت. دو اتاق جبههی جنوبی نیز با گشودن درگاهی در میان تیغهی جداکنندهی دو اتاق به یکدیگر متصل شدند. باقی فضاها، همچون دالان و جوی آب وسط حیاط دستنخورده باقی ماند.
در طراحی حیاطها و فضای باز نیز با یک کفسازی ساده، طراحی را پیش بردیم. ما نمیخواستیم نشانههای دیروز را پاک کنیم، بنا را تبدیل به یک بنای امروزی کنیم و سپس جای خالی گذشته را با آرایههای باسمهای از روزهای فراموش شدهی بنا بپوشانیم، به همین خاطر در بازسازی از مصالح کاملا بومی با کمترین هزینه استفاده کردیم، برای مثال از خاک برداشت شدهی داخل حیاط و مجموعه برای پوشش کاهگل دیوارها و سقفها استفاده کردیم. برای کفسازی اتاقها و آشپزخانه همگی از آجر گری ساده استفاده شد که علاوه بر زیبایی و داشتن حس نوستالژیک در کاهش و تعدیل هزینهها کمک بسیاری کرد، همچنین برای کفسازی حیاطها نیز از ارزانترین سنگ بومی منطقه استفاده شد که علاوه بر زیبایی و سازگاری آن برای استفاده در فضای باز و یخبندانهای احتمالی در فصل سرد سال، بهصرفه و اقتصادی است. پس از بازسازی امانخانه، انگار جانی تازه در تن تنها ماندهی قلعه و روستا دمیده شد، کوچه به طور کامل سنگفرش شد و اکثر خانههایی که کاملا متروک شده بودند مجددا احیا و بازسازی شدند.
در امانخانه، گذشته انکار نمیشود، پاک نمیشود، با چیزی پوشانده نمیشود، بلکه بنا درست در جاییکه خیال میکنی دیگر به عرصهی تمام شدهها پیوسته، دوباره زنده میشود. گذشته و اکنون بیآنکه درهم بیامیزند، در کنار هم میایستند، چشم در چشم هم، حی و حاضر.
امانخانه، اگرچه در آغاز در ذهنمان یک بازسازی بود، اما آنچه بهتدریج شکل گرفت و روی زمین رخ داد یک باززندهسازی است؛ بوی کاهگل، دوباره توی کوچههای نجفآبادِ آبادهی شیراز بلند شد، سنگفرش کوچهها نو شد و صدای خندههایی جوان از میان بوی آفتاب و کاهگل به ما میگوید راه را درست آمدهایم:
در همسایگی امانخانه حالا جغرافیایی متروک دارد از نو نفس میکشد.