کریستال 40، دفتر معماری اصفهان مهراز
موقعیت: ایران، اصفهان، خیابان محتشم کاشانی
معمار مسئول: سمیرا خادم القرآنی
تیم طراحی: سمیرا خادم القرآنی، وحید کاظمیان
مساحت زیربنا: 902 مترمربع
عکس: امیر کیان ارثی، سمیرا خادم القرآنی
کارفرما: دکتر امینی
همکاران: محمد باقری زفره، فرهاد ریاحی دهکردی، امید کوهی اصفهانی
اتمام پروژه: 1400
کریستال 40، آپارتمان 4 واحدی به سفارش خانواده ای که از پدر و مادربزرگ و مادر و پسر جوان خانواده متشکل است، در خیابان محتشم کاشانی اصفهان، با دو وجه نور از جداره جنوبی و شرقی که بر پایه سناریوی خواسته و نیازهای خانواده طراحی گردید، در بافت نیمه قدیمی و ساختمانهای آجری و شهرسازی متراکم، آغاز شد. در این پروژه خط فکری بر اساس تطابق و سازگاری فضاهای بیرونی و داخلی همگام با کانسپت غالب، رهگیری شد. یکی از واضح ترین وقایع ناشی از این خط فکری، بر هم زدن قدرت سازه و تسلط فرم و تغییر قالب گشودگی ها به فرمتهای نظام شکن و چشم نواز، که معنا و زندگی را در نقطه عطفی بنام پوسته نما از بیرون به درون فرا می خواند. ایجاد فضاهای پر از زندگی و خالی از مردگی، رهنمود کانسپت اصلی در توجید نقاط عطف، خطوط جداکننده، سطوح بیان کننده و در نهایت احجام نمایانگر تمام زندگی، کریستال 40 را ساخت.
همه چیز از پلان و فرمت اصلی زمین آغاز شد و به پوسته نما رسوخ کرد. از همان تناسب و نظم مستطیل در کنار ذوزنقه ای که هر ضلعش زاویه ای بی ربط از دیگری می ساخت. اینجا طوری همه چیز به تضاد دعوت می شد که سایه و نور با زوایای تیره بر روی نما نمایان شد و بمنظور سرسبزی همیشگی نما از سیستم آبیاری اتومات بهره گیری شد. در طراحی فضاهای داخلی هم فرمان کار در دست متریال کف از جنس سنگ قرار گرفت و این نظم هندسه گونه در سقف ها و تقارن همه چیز و هر چیز آغاز یافت.
حالا با مسیر روشن پیشرو جایگاه بروز تفکر عمیق تکتونیک معمار بیش از پیش رونمایی میکرد. چشم نوازی به شرط مدرنیتی راه را بسمت تغییری بیشتر از فرمهای مرسوم باز نمود، حرکت از مدرنیته بسمت بیشینه های دیتیل شده که همه و همه در فراخوانی دیتیلهای کم و بیش و نشاندن بجا در فرمهای بیرون و درون عمق دید را افزایش داد و این بر هیچ معماری پوشیده نیست که باشد ایستگاه نگاه عابران، گواه لذت چشم و جان.
تو ســـــــاقی خـماری یا دشـمن هشــیاری
یا آنکه کنی ویران هر خانه که می سازم
جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم
در خانه آب و گل بی توست خراب این دل
یا خانـه درآ جانـا یا خانـه بپـــــــــــــــــــــردازم