باغ زمان ، محمدرضا قنعی، اشکان قانعی، علی شیخالاسلام، هیوا اعتمادی
موقعیت: ایران، چهار محال و بختیاری، سامان، پل زمان خان، شهرک اقامتی زاگرس
معمار مسئول: محمدرضا قنعی، اشکان قانعی، علی شیخالاسلام، هیوا اعتمادی
تیم طراحی: میلاد بهرامی، مارال شکرانی، مریم علیخانی
مجری: شرکت آمایش و توسعهی زندهرود
کارفرما: شرکت آمایش و توسعهی زندهرود
مساحت زمین: 4500 مترمربع
مساحت زیربنا: 7000 مترمربع
عکس: فرشاد نصرآباد، حسن عبدالهی
اتمام پروژه: 1395
جوایز: رتبهی نخست بخش عمومی، پنجمین دو سالانهی ملی معماری و شهرسازی ایران، 1401

همیشه ماجراجویی و کنکاش در دل طبیعت، شروعی بوده پر پیچ و خم با انتهایی روشن …
شاید بتوان گفت شروع این فرایند از سفر آغاز شد. سفر به دامنههای زاگرس و حاشیهی زاینده رود، طبیعتی افسونگر با ناهمواریهای بکر.
آنچه در میان این طبیعت خودنمایی میکرد تجاوز ویلاهایی بود که گویی آهنگی متفاوت با تپهها مینواختند. این ناموزونیها باعث شد جرقهای در ذهنمان شعلهور شود، تا همساز با طبیعت بنوازیم و بناهایی خلق کنیم همنوا با محیط، دستسازهایی که شگفتیهای طبیعی را بهتر نمایان کنند نه اینکه بر آن غلبه کنند. اینگونه شد که طبیعت همچون نقاشی بر ذهن ما نقش افکند و به چالشی برای معماریمان تبدیل شد. چالشی از جنس مراقبت و یکرنگی. پس وظیفهی خود دانستیم که تعادل و چرخه موزون را در هم نشکنیم و با آن همدل و همراه شویم. چه در خط آسمان و چه در خط زمین. اما چطور؟
بدون شک سوال فوق جوابی به غیر از سقفهایی با شیروانی قرمز دارد…
شاید بهترین پاسخ به این سوال در معماریهای بدون معمار منطقه نهفته باشد. روستای پلکانی سرآقا سید نمونهای ناب در دل طبیعت است، آنچه بختیاریهای ساکن در منطقه زردکوه با قدرت ناخودآگاه خود بر پستیها و بلندیهای زمین نشاندهاند. تمدن و رفتارهای اجتماعی مردم، آنان که در مسیر زمان بر زمینهایمان تاثیری ناملموس داشتند.
ورای این پرسش و پاسخها، مجموعه ویلاهایمان را “باغ زمان” نام نهادیم تا در مسیر پر پیچ و خم طراحی ردپای زمانه را از یاد نبریم. این باغ را بر تراسهای طبیعی منطقهی سامان در مجاورت پل زمان خان نشاندیم. در این راستا ویلاهایمان شکل گرفتند، زمین و آسمانه بناهایمان بر پستیها و بلندیهای زمین و آسمان بستر منطبق شد.
در این پروژه از مصالح بوم آورد استفاده کردیم و لباسی از جنس محیط بر تن بناهایمان پوشاندیم. سنگهایی که تا کنون طبیعت را ساخته بودند، تکیه گاهمان شدند و با اندکی تغییر دیوارهایمان را ساختند، جزئی جداییناپذیر از کالبد بناهایمان شدند و سازه را شکل دادند. ظاهر و باطن!
در به کاربری مصالح صادق بودیم، به این صورت، ساکنان که از یکنواختی خوابگاههای شهری خسته شدهاند با این امید که دغدغههای خود را در طبیعت گم کنند در ویلاها نیز میتوانند رنگ طبیعت را ببینند. اما جدارهی جنوبی را از سنگها مصون نگاه داشتیم، اجازه دادیم دیوار شیشهای مرزی شفاف بین ما و طبیعت ایجاد کند و قابی باشد برای نقاشی به سبک رئالیسم. بازشویی با مقیاس بزرگ تا بتوانیم کیفیت فضایی از جنس نیمهباز را تجربه کنیم.
در مسیر طراحی این قابها، وجود حفاظ را برای ایجاد محرمیت از یاد نبردیم. حفاظی مشبک، تا ببینیم و دیده نشویم، ترفندی که همواره در این جغرافیا رایج بوده و نقشهای مختلفی بازی کرده است، گاهی در آجر مشبکهای بناهای کویـری، گاهـی روبندهای بر چهرهی زنان عـرب. در این راستا گام برداشتیم تا انعطافپذیری را از فضا و قدرت عمـل را از کاربرانمـان نگیـریم، تا بتوانیـم دســت آنها را در انتخاب کیفیت فضایی دلخواهشان باز بگذاریم.
همچنین در جهت وفاداری به ایدهی کلی و چیدمان شعاعی پروژه، در طراحی داخل جهت داشتن فضایی ساده و مینیمال، جداکنندههای داخلی را ساده و به رنگ سفید در نظر گرفتیم. تفکیک فضایی را در طبقات انجام دادیم؛ فضای پایین قسمت نشیمن و آشپزخانه و نیم طبقهی بالایی عرصهی خصوصیتر ساختمان است و با داشتن بازشویی یکسره اجازه دادیم تا همهی افراد در همهی نقاط سهم یکسانی از منظر داشته باشند.
توجه به سبزینگی را در عطف توجهمان قرار دادیم و برای حریم ویلاها از آن کمک گرفتیم. دیوارهایی سبز به وجود آوردیم که افزون بر حفظ حریم تا حد توان در صدد جبران خسارت وارد آمده به محیط برآییم. از بامهایمان نیز غافل نشدیم. با دادن کاربری متفاوت به بامهایمان آنها را از تبدیل شدن به عرصه ای برای خود نمایی تاسیسات نجات دادیم، بام هایمان تبدیل به فرصتی برای ساکنین طبقهی بالا شدند و حیاطهایمان را شکل دادند.
در مجموع، ویلاهای اقامتی باغ زمان، تار و پودهای مختلف را در هم تنیده و بافتی یکپارچه و ارگانیک به وجود آورده است که هر جزء آن، بهصورت مستقل و در عین حال همگام با سایر اجزا در حال فعالیت است. شاید تشبیه چشمانداز ویلاهای باغ زمان به یک پازل یکپارچه بیراه نباشد چرا که اجزای مجموعه چنان در هم چفت و بست شدهاند که گویی اجازهی جدایی هیچکدام از قطعات را به مخاطب نمیدهند.