مرمت خانه تاریخی رضا قلی نژاد | علی نیک سرشت
موقعیت: ایران ، گرگان
معمار و مجری: علی نیک سرشت
طراحی و معماری داخلی: سعیده احمدی، ناهید حیدری
طراح مرمت: صدف نامور
سرمایهگذار و بهرهبردار: هادی یمینی
تاریخ شروع / تاریخ پایان مرمت: 15 آذر ماه 97 / 23 آذر ماه 98
عکس و مستندساز: محمدرضا اکبری
ساختمانها و بناهای تاریخی، سازههایی هستند که به سبب سبک خاص معماری، ماندگاری و قدمت قابل توجه و یا وقوع وقایع خاص تاریخی، اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی، بسیار ارزشمند تلقی میشوند و در حقیقت همین ارزشهاست که ما را به سمت حفاظت از آنها سوق میدهد. اساسا حفاظت در تعریف کلی شامل کنشهایی است که برای پیشگیری از فرسایش انجام میگیرد و همچنین در خلال این هدف دربردارنده مدیریت تغییرات و عرضه اثر به گونهایست که پیامهای آن بدون تحریف قابل فهم باشد.
آنچه همیشه بنای تاریخی را تهدید میکند عدم حفاظت درست است که گاها بنای تاریخی با خطر متروکه شدن یا تخریب مواجه میسازد که مرمتگران را با این پرسش درگیر میکند که آیا بازسازی اقدامی مجاز است؟! یا در بازسازی بخشی از بنای تخریب شده چه اصولی باید رعایت گردد، در این میان در منشورها و از نگاه متفکران و نظریهپردازان مرمت، رویکردهای متفاوتی به بازسازی بخش تخریب شده وجود دارد که نگارنده در این بخش به طور مختصر به این موارد اشاره میکند.
در ابتدا به منظور شناخت بازسازی معنی کلمه را در لغتنامه بررسی میکنیم. باز به معنی (دوباره و یا همان) و سازی به معنای ساختن و ترکیب آن دو کلمه، یعنی ساختن به همان حالت و عملکرد اولیه. در بازسازی ساختمانها و بناهای تاریخی سعی بر آن است مرمتگران در حد کمال امانتداری نموده و عمل بازسازی را انجام دهند. در بازسازی ممکن است دخل و تصرفات جزئی در مصرف نوع مصالح مصرفی انجام گیرد. همچنین در فرایند بازسازی به دلیل وارد شدن خسارات و یا تخریب بسیار و یا کم ممکن است نتوان از نظر فیزیکی بنا به اصل بنا رسید زیرا دست یافتن به آن نیاز به شناخت مسائل مختلف همچون جامعهشناسی، مردمشناسی، شیوهی زندگی، کار روزمره و فرهنگ جاری در محیط در زمان ساخت اثر دارد که بدون مطالعه و بررسی این موارد بازسازی مفهومی ندارد.
در میان نظریهپردازان مرمت، ویوله لودوک فرانسوی به عنوان یکی از فعالترین مرمتکنندگان آثار تاریخی در جهان شناخته شده است. وی در کار مرمت به سبکشناسی یعنی یافتن روح و خصوصیات اثر هنری معتقد بود. از نظر وی در انجام هرگونه کار مرمتی، مرمتکننده باید خود را در نقش سازندهی اصلی تصور کرده و با توجه به سبک و امکانات فنی دوره اثر آنرا تکمیل نماید. همچنین در صورت تخریب بخشی از بنا به هر علت و یا ناقص ماندن بخشی از آن در زمان ساخت، مرمت کننده باید بنا را به صورت اصلی و آنچه میبایست باشد تکمیل نماید.
جان راسکین را باید بدون هیچ شک و تردیدی یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین منتقدین و صاحب نظران در حوزهی مرمت قرن نوزدهم دانست. اعتقاد راسکین بر این است که هر پدیدهای در جهان برخوردار از دوران تولد، نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی، پیری و مرگ است که امری است طبیعی و غیر قابل انکار. مرمت نیز امری آیینی و بطئی است که باید به آرامی و در طول عمر اثر صورت پذیرد تا ورود به دوران کهنسالی را به تعویق بیاندازد. در صورتی که بنا یا بافتی به دوران کهنسالی یا پیری رسیده باشد باید اجازه داد تا به آرامی آخرین نفسهایش را بکشد. راسکین معتقد بود بناهای یادوارهای گذشته، تنها متعلق به نسل حاضر نیستند، بلکه به گذشتگان و آیندگان نیز تعلق دارند. بنابراین نسل حاضر باید به گونهای در بناهای یادوارهای گذشته دخالت کنند که در صورت نامطلوب بودن آن، آیندگان بتوانند آنرا با شرایط زمانی خود تطبیق دهند. هر نسل دربارهی سهم خود، حق اظهار نظر دارد. بر مبنای این نظریات چنین نتیجهگیری میشود که راسکین مخالف هرگونه دخالتی در بناهای تاریخی بوده است.
لوکا بلترامی یکی از پایهگذاران تفکر مرمتی است. نظریات او را شاید بتوان ترکیبی از نظریات راسکین و لودوک دانست. بازگشت به گذشته و برگرداندن شکل بنا به صورت اولیهاش هدفی است که میتوان لودوک را در کنار آن گذارد. روش مرمتی پیشنهاد شده از سوی بلترامی تحت نام «مرمت تاریخی» روشی است که به استناد مدارک و شواهد تاریخی، به منظور برگشت دادن شکل بنا به صورت اولیهی آن، خواه بعد از خراب شدن و فرو ریختن بناها در اثر جنگ یا زلزله، خواه پس از گذشت زمان و تاثیرهای ناشی از فرسودگی بنا یا بافت، مبدا بررسی و شرط اتخاذ هر تصمیم به شمار میآید و شکلگیری مجدد بنا نیز، دقیقا با پیروی از نقشههای بدست آمده، یعنی برابر با شکل و ترکیب اولیهی بنا خواهد بود.
کامیلو بوییتو به عنوان شخصیتی فرهنگی و اجتماعی است که در نوشتههایش علاقهی فراوانی به بناهای کهن به منزلهی یک سند تاریخی دیده میشود و حیات بخشیدن روح دوباره دادن و باز گرداندن فعالیت به بنای تاریخی هستهی اصلی سخن اوست. گنگره 1931 آتن دربارهی مرمت، منعکس کنندهی بسیاری از افکار بوییتو است. از مهمترین نظریههای وی میتوان به فرق گذاشتن بین سبک قدیم و (موجود و بکار رفته در بنا) و سبک تازهای که در لحظهی باززندهسازی یک بنا بکار میرود. فرق گذاشتن بین مصالح ساختمانی جدید ومصالح ساختمانی که در گذشته بکار میرود. بکار نبردن کنجها، زاویهها و سطوح تزیینی در بخشهای تازه سازه-بناهای موضوع مرمت اشاره نمود.
جوانونی معتقد بود که میتوانیم در کنار معماری باستانی، ساختمانی بسازیم و یا قسمتی از یک ساختمان که ویران و نابود شده است، تکمیل کنیم، منتهی باید سبک و استایل آن بنای باستانی را اخذ کرده و بعد آن را به صورت هر چه سادهتر، خلاصه کنیم. بنا باید از تزئینات عاری باشد و تمام اجزای آن به نحو شماتیک و خلاصه باشد. ما باید یک بنای نوتر یعنی خنثی و بیتفاوت بسازیم.
شناخت اندیشههای چزاره برندی در زمینهی مرمت به عنوان یکی از مهمترین نظریهپردازان تئوری حفاظت مدرن بسیار اهمیت دارد. وی مرمت را به عنوان وحدت بخشيدن و تمامي ديدن اثر هنري ميبيند و ميگويد: دخالت مرمتي بايستي قابل برگشت هم باشد. در موارد زير عقايد ايشان خلاصه ميشود:
1.اثبات و شناسايي يك اثر هنري توسط يك بحث انتقادی
2.دوبارهسازی و دوختودوز قسمت كسر اثر هنری
3.دخالت به عنوان مرمت روی مادهی اثر هنری انجام میشود چه جهت نجات اثر هنری و چه به عنوان خود جسم اثر هنری.
در دومين كنگرهی بينالمللی معماران و كاردانان فنی يادمانهای تاريخی كه از تاريخ بيست و پنجم تا سي و يكم ماه مه سال 1964 در ونيز گرد هم آمدند منشور ونیز به تصویب رسید در مادهی 12 این منشور آمده، اجزای جايگزين جديد كه به جای بخشهای مفقود بكار میروند بايد به صورتی هماهنگ با كل بنا ادغام شوند، و درعين حال از بخشهای اصلی قابل تشخيص باشند به صورتی كه انجام مرمت، مستندات هنری يا تاريخی را مخدوش يا تحريف نكرده باشد. همچنین در مادهی 13 این منشور بیان شده است که افزودن بخشهای جديد به بنا نبايد مجاز شمرده شود، مگر در موارد استثنايی و تا حدی كه بخشهای گيرای بنا، جايگاه قرارگيری سنتی آن، توازن موجود در تركيب آن و رابطهی بنا با محيط اطرافش را بیمقدار نكند.