باغ موزه گیاهان دارویی ، دفتر طراحی مدام
موقعیت: ایران، کرج، کردان
معمار مسئول: ساناز قائممقامی، مجتبی محمدظاهری
تیم طراحی: ایوب عبدل، کامیار صلواتی، فرناز جامهدر، ترانه خدایی، شهریار خدابنده، سیاوش نیکبخت
کارفرما: شرکت هربی فارمد
مطالعات و طراحی: معماران مدام، ساناز قائممقامی، کامیار صلواتی، مجتبی محمدظاهری
طراح سازه: داوود زارعی
تاسیسات مکانیکی و الکتریکی: علی محرمی
اجرا: ناب ایگل آریا
مساحت ساختهشده: 2500 مترمربع
عکس: علیرضا بهپور
این موزه تلاش میکند میراث غنی تاریخی علم پزشکی ایران و توانمندیهای دانشمندان ایرانی در این زمینه را به نمایش بگذارد. نمایشگاه گیاهان ایرانی، اشیاء پزشکی تاریخی، معرفی متخصصان بهداشت و پزشکی تاریخی ایران و سایر اطلاعات و اشیاء مرتبط از جملهی این موارد است. باغ ایرانی با قدمت حداقل 2500 سال، یک مفهوم معماری است که برای قرنها در دل فرهنگ ایرانی زندگی کرده است. در موزهای که میخواهد دستاوردهای علم پزشکی ایران را به نمایش بگذارد، استفاده از این مفهوم با زبان و بیانی دیگر، راهکاری منطقی بود. همه چیز در موزه، حتی خود طرح، در خدمت ارائهی میراث تاریخ پزشکی ایران قرار گرفته است. این موزه به گونهای طراحی شده است که بخشهای مختلفی از جمله جدول زمانی تاریخ پزشکی ایران، اشیای کوچک داروسازان و پزشکان ایرانی، اتاق عطرهای ایرانی، نمایشگاه گیاهان دارویی، تاریخ داروسازان و پزشکان ایرانی و تاریخچهی مراکز درمانی و بیمارستانی در ایران را در خود جای دهد.
کوشکها مهمترین و عمدتا تنها بنای باغ ایرانی بودند؛ منظری وسیع به اطراف داشتند که به آنها اجازه میداد کیفیت طبیعی باغ را به داخل ساختمان بیاورند و تهویهی هوا و نسیم خنک را در اقلیم گرم و خشک ایران تامین کنند. این بناها میزبان افراد مهمی از جمله پادشاهان یا ثروتمندان بودند و در مواردی مانند کاخ هشت بهشت اصفهان، محل تجلیل از میهمانان خارجی و بازرگانان. کوشک باغموزهی گیاهان دارویی هم همینطور است: بخشی از آن برای میزبانی جلسات مهم با مهمان طراحی شده است و به آنها این امکان را میدهد تا جلسات کاری خود در فضایی لذتبخش برگزار کنند.
شاهکارهای معماری دوره صفویه مانند مسجد شیخ لطفالله یا مسجد جامع شاه عباس، گویی در کاسهای از کاشی ریخته شده است. کاشیها در این عصر از نظر غنای رنگی، در کاشیهای ایرانی جایگاه بالایی دارند. کاشیهای بنای باغموزه، متعلق به شاهکار معروف مسجد شیخ لطفالله اصفهان است. این کاشیها با سرسبزی پروژه همخوانی دارند و با زرد و قرمز و مخملی گلها در هارمونی قرار میگیرند. کاشیها در مرکز و ورودی باغ و در مهمترین ساختمان آن استفاده میشود و شخصیت مرواریدی را به قسمتهای اصلی و مهم باغ میبخشد. علاوه بر این، استفاده از این کاشیها در دیوار ورودی، رویکردی معاصر است که برخلاف اغلب باغهای ایرانی «خصوصی» تاریخی، همهی کاربران عمومی را به دنیای رنگارنگ درونی خود دعوت میکند.
مفهوم باغ ایرانی در دیگر جنبههای فرهنگی ایرانیان، حتی در زندگی روزمره، از جمله قالیها و قالیچههای ایرانی و نقوش آنها نیز نمود دارد. طرح و ترتیب شماتیک باغ ایرانی، سرو و درخت زندگی از این نمادهاست. ما از این تعابیر انتزاعی از عناصر طبیعی در پانلهای دیوار بیرونی استفاده کردهایم، بنابراین فرشها با هندسهی شبکهای و جلوههای طبیعی انتزاعی خود در کف موزه با بازی شاعرانه نور و سایه بازآفرینی میشوند.